فرهنگی مذهبی
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
ثامن تم
دیگر امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 7916
تعداد مطالب : 3
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

دانلود آهنگ مازیار فلاحی به نام مترسک تبادل لینک - تبادل لینک اتوماتیک خرید آموزش پیانو تبادل لینک - تبادل لینک

www.iriff.mihanblog.com

 معجزات زمان تولد پیامبر اكرم (ص) بیشتر و عجیب‌تر از اتفاقات رخ داده در زمان دیگر انبیا (ع) است تا اینكه مردم را با این معجزات و امور خارق‌العاده آماده پذیرش امانت مهم الهی كنند.  

هم زمان با تولد و كودكى هر پیامبری، معجزات و امور خارق‌العاده‌ای در جهان اتفاق می‌افتد كه هدف از آن، آماده ساختن مردم براى پذیرش ادعاى بعدى آن پیامبر است.
به عنوان مثال زمانی كه حضرت موسى (ع) متولد شد خداوند متعال به مادرش وحی كرد كه او را روى تخته‏اى بگذارد و به آب اندازد و او چنین كرد و خداوند، موسى (ع) را در حمایت فرعون كه هزاران كودك را از ترس متولد شدن موسى (ع) كشته بود پرورش داد و این یك امر خارق العاده محسوب می شود.
یعنی كسی كه دستور داده بود همه فرزندان متولد شده پسر را بكشند به راحتی پرورش این پسر از آب گرفته شده را به عهده گرفت و در دامان خود، دشمن خود را پرورش داد.
یا مثلا حضرت عیسى (ع) بدون پدر متولد شد و در حالى كه هنوز در گهواره بود با زبان فصیحى سخن گفت و از آینده خبر داد و این مساله معجزه ایشان در زمان نوزادی بود.
به این امور یعنی به معجزاتی كه قبل و هنگام تولد هر پیغمبری اتفاق می‌افتد «اِرهاص» می گویند.
توضیح بیشتر اینكه «ارهاص» در لغت به معناى آماده ساختن و محكم كردن است، و در اصطلاح، وقوع كارهاى خارق العاده‏اى است كه قبل از تولد، هنگام تولد و پیش از ادعاى نبوت از سوى پیامبر، انجام مى‏گیرد.
چون پیامبر گرامی اسلام (ص) بزرگترین پیامبر خداوند است كه بر بشریت نازل شده و شریعت آن حضرت، كاملترین شریعت الهی است، و از طرفی دیگر این شریعت كامل خداوندی تا قیامت زنده و پویا خواهد ماند و آخرین و كاملترین عقاید، اخلاق و احكام را به همراه دارد لذا معجزات و ارهاصات زمان تولد پیامبر اكرم (ص) بیشتر و عجیب تر از ارهاصات دیگر انبیا بوده تا اینكه مردم را با این معجزات و امور خارق العاده آماده پذیرش امانت مهم الهی كنند.
با این توضیح روشن شد كه هدف مهم «اِرهاص» آماده كردن مردم برای پذیرش نبوت پیامبری است كه قرار است متولد شود.
مهمترین ارهاصاتی كه قبل از تولد و همچنین هنگام تولد پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) اتفاق افتاد - مطابق چند روایت نقل شده از حضرت امیر المومنین علی (ع) و امام صادق (ع) چنین است:

1. واقعه اصحاب فیل و دفاع پرندگان از كعبه
اصل داستان آن چنان مشهور است كه در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته كه آن را طبق روایات معروف كه از «سیره ابن هشام»، «بلوغ الارب»، «بحار الانوار» و «مجمع البیان» مى‏آوریم:
«ابرهه» تصمیم گرفت خانه «كعبه» را به كلى ویران سازد، لذا با لشگر عظیمى كه بعضى از سوارانش از «فیل» استفاده مى‏كردند عازم «مكّه» شد. هنگامى كه نزدیك «مكّه» رسید كسانى را فرستاد تا شتران و اموال اهل «مكّه» را به غارت آورند، و در این میان، دویست شتر از «عبدالمطلب» غارت شد.
«ابرهه» كسى را به «مكّه» فرستاد و به او گفت: بزرگ «مكّه» را پیدا كند، و به او بگوید: «ابرهه» پادشاه «یمن» مى‏گوید: من براى جنگ نیامده‏ام، تنها براى این آمده‏ام كه این خانه كعبه را ویران كنم، اگر شما دست به جنگ نبرید، نیازى به ریختن خونتان ندارم!
فرستاده «ابرهه» وارد «مكّه» شد و از رئیس و شریف «مكّه» جستجو كرد، همه، «عبدالمطلب» را به او نشان دادند، ماجرا را نزد «عبدالمطلب» بازگو كرد، «عبدالمطلب» نیز گفت: ما توانائى جنگ با شما را نداریم، و اما خانه كعبه را، خداوند خودش حفظ مى‏كند.
فرستاده «ابرهه» به «عبدالمطلب» گفت: باید با من نزد او بیائى، هنگامى كه «عبدالمطلب» نزد «ابرهه» رسید، او سخت تحت تأثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده «عبدالمطلب» قرار گرفت، تا آنجا كه «ابرهه» براى احترام او از جا برخاست، روى زمین نشست، و «عبدالمطلب» را در كنار دست خود جاى داد؛ زیرا نمى‏خواست او را روى تخت در كنار خود بنشاند، سپس به مترجمش گفت: از او بپرس حاجت تو چیست؟!
به مترجم گفت: حاجتم این است كه دویست شتر را از من به غارت برده‏اند، دستور دهید اموالم را بازگردانند.
«ابرهه» سخت از این تقاضا تعجب كرد و به مترجمش گفت: به او بگو: هنگامى كه تو را دیدم عظمتى از تو در دلم جاى گرفت، اما این سخن را كه گفتى در نظرم كوچك شدى، تو درباره دویست شترت سخن مى‏گوئى، اما درباره «كعبه» كه دین تو و اجداد تو است و من براى ویرانیش آمده‏ام، مطلقاً سخنى نمى‏گوئى؟!
«عبدالمطلب» گفت: «من صاحب شترانم، و این خانه صاحبى دارد كه از آن دفاع مى‏كند» (این سخن، «ابرهه» را تكان داد و در فكر فرو رفت). «عبدالمطلب» به «مكّه» آمد، و به مردم اطلاع داد: به كوه‏هاى اطراف پناهنده شوند، و خودش با جمعى كنار خانه كعبه آمد تا دعا كند و یارى طلبد.
سپس «عبدالمطلب» به یكى از دره‏هاى اطراف «مكّه» آمد و در آنجا با جمعى از «قریش» پناه گرفت، و به یكى از فرزندانش دستور داد: بالاى كوه «ابو قبیس» برود، ببیند چه خبر مى‏شود.
فرزندش به سرعت نزد پدر آمده، گفت: پدر! ابرى سیاه از ناحیه دریا (دریاى احمر) به چشم مى‏خورد كه به سوى سرزمین ما مى‏آید، «عبدالمطلب» خرسند شد، صدا زد: «اى جمعیت قریش! به منزل‏هاى خود بازگردید كه نصرت الهى به‏ سراغ شما آمد»
از سوى دیگر، «ابرهه» سوار بر «فیل» با لشگر انبوهش براى درهم كوبیدن كعبه از كوه‏هاى اطراف سرازیر «مكّه» شد، ولى هر چه بر «فیل» خود فشار مى‏آورد پیش نمى‏رفت، اما هنگامى كه سر او را به سوى «یمن» باز مى‏گرداند، به سرعت حركت مى‏كرد، «ابرهه» از این ماجرا سخت متعجب شد و در حیرت فرو رفت.
در این هنگام، پرندگانى از سوى دریا فرا رسیدند، همانند پرستوها و هر یك از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت، یكى به منقار و دو تا در پنجه‏ها، تقریباً به اندازه نخود، این سنگریزه‏ها را بر سر لشگریان «ابرهه» فرو ریختند، به هر كدام از آنها اصابت مى‏كرد هلاك مى‏شد، سنگریزه‏ها به هر جاى بدن آنها مى‏خورد، سوراخ مى‏كرد و از طرف مقابل خارج مى‏شد.
وحشت عجیبى بر تمام لشگر «ابرهه» سایه افكند، آنها كه زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند، و راه «یمن» را سؤال مى‏كردند كه بازگردند، ولى پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین مى‏ریختند.
خود «ابرهه» نیز مورد اصابت سنگى واقع شد و مجروح گشت، و او را به «صنعاء» (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا از دنیا رفت.
در همین سال بود كه پیغمبر اكرم (ص) تولد یافت، و جهان به نور وجودش روشن شد.
لازم به ذكر است كه اهمیت این حادثه بزرگ به قدرى بود كه آن سال را «عام الفیل» (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد.
2. از امام صادق (ع) روایت شده است كه ابلیس تا هفت آسمان بالا مى‌رفت و (مسائل غیبی را) گوش مى‌داد و اخبار آسمان‌ها را مى‌شنید، وقتی حضرت عیسى (ع) متولد شد او را از سه آسمان منع كردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مى‌رفت و چون حضرت رسول اكرم (ص) متولد شد او را از همه آسمان‌ها منع كردند و شیاطین را با تیرهاى شهاب از درهای آسمان‌ها راندند.
(این جریان برای شیاطین و جنیان عجیب بود و دنبال علت آن می‌‌گشتند تا اینكه فهمیدند پیامبر اعظم (ص) متولد شده است.)
3. صبح روزی كه حضرت محمد مصطفی (ص) متولّد شد، همه بتهای عالم به رو بر زمین افتادند.
4. در آن روز ایوان كسرى یعنى پادشاه عجم لرزید و چهارده كنگره آن افتاد.
5. در آن روز دریاچه ساوه ـ كه سالها آن را مى پرستیدند ـ فرو رفت و خشك شد.
6. وادى سماوه ـ كه سال‌ها كسى آب در آن ندیده بود ـ آب در آن جارى شد.
7. آتشكده فارس ـ كه هزار سال خاموش نشده بود ـ در آن شب خاموش ‍ شد.
8. طاق كسرى از میانش شكست و دو قطعه شد.
9. نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا اینكه به مشرق رسید.
10. در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود.
11. در آن روز، همه پـادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى توانستند سخن بگویند.
12. در آن روز، علم كاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد.
13. حضرت آمنه (ع) مادر گرامی حضرت رسول (ص) گفت: والله كه چـون پسرم متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نورى ساطع شد كه همه چیز را روشن كرد و به سبب آن نور، قصرهاى شام را دیدم و در میان آن روشنى، صدائى شنیدم كه مى گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردی، پس او را «محمّد» نام كن.
14. در روایت وارد شده كه شیطان در میان فرزندان خود فریاد زد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز ترا اینچنین پریشان كرده است؟ گفت: واى بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمین را متغیّر مى‌یابم، حادثه عظیمى در زمین واقع شده است كه از وقتی كه عیسى (ع) به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، بروید و بگردید و تفحّص كنید كه چه امر غریب حادث شده است؛
پـس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزى نیافتیم. شیطان گفت كه تحقیق این امر، كار من است. پس در دنیا جولان كرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمین وحی كه بدون احرام نمی شود وارد آنجا شد) رسید، دید كه ملائكه اطراف حرم را گرفته‌اند، چـون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند پس برگشت و مانند گنجشكى كوچك شده و از جانب كوه حِرى داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد اى ملعون! گـفت: اى جبرئیل، سؤالی دارم، بگو امشب چـه اتفاقی افتاده؟ جبرئیل گفت: محمّد (ص)، بهترین پیغمبران، امشب، متولّد شده است. پـرسید كه آیا مرا در او بهره اى هست؟ گفت: نه، پرسید كه آیا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلى، ابلیس گفت: راضى شدم.
15. از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) روایت شده است كه همه دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختى خندید و هر آنچه در آسمان‌ها و زمین بود خدا را تسبیح گفت.

منابع:
فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ماده ارهاص
كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، ص 593
تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی، ج 27، تفسیر سوره فیل
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت معجزات پیامبر اكرم (ص)
تفسیر كوثر، یعقوب جعفری، ج 3، ص 299

---------------------------------------------
نویسنده: حجت‌الاسلام وحید واحدجوان

منبع:www.aemeathar.ir



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده mehdi در چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:پیامبر, |

معجزات پیامبر اسلام,معجزات حضرت محمد(ص)

پیامبری که معجزه نداشت!
عده‌ای از مخالفان اسلام به منظور پایین آوردن مقام و منزلت پیامبر عزیزمان، ادعا کرده‌اند که پیامبر اسلام معجزه‌ای جز قرآن نداشت و تنها به وسیله آن مردم را به سوی خود می‌خواند...
 برخی از آن‌ها پا را فراتر نهاده و بر همین اساس از ریشه، پیامبری حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را زیر سوال برده‌اند.
فندر، کشیش معروف آلمانی می‌گوید:
از شرایط نبوت، ظهور معجزه است که محمد دارای آن نبوده است. زیرا در قرآن به صراحت آمده است:
«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذیرٌ مُبینٌ.»  1
و گفتند: چرا بر او از طرف پروردگارش معجزاتی نازل نمی‌شود؟ بگو: معجزات تنها نزد خداست (و به فرمان او نازل میشود نه به میل دیگران) و من فقط هشدار دهنده‌ای آشکار هستم.
وی به آیات 93 سوره اسراء و 109 سوره انعام نیز استناد کرده است.  2
«مسیو ژرژ دوروی» نیز در کتاب خود عکسی از آن حضرت کشیده که قرآنی در دست دارد و در حال ورق زدن آن است. او در زیر آن عکس، نوشته است: «چون از این بزرگوار معجزه می‌خواستند در پاسخ به آنان می‌گفت: اختیار معجزه در دست من نیست و این نعمت به من عنایت نشده است.» 3
پاسخ ‌ها:
در برابر این ادعای بی ریشه، پاسخ‌های فراوانی وجود دارد، که ما به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
پاسخ اول:
پیامبر اکرم، بنابر شواهد قطعی و متواتر تاریخی، به جز قرآن معجزات فراوانی داشته است که برخی تعداد آن را افزون بر چهار هزار معجزه دانسته‌اند .4 معجزاتی نظیر شق القمر، آگاهی از درون دیگران، شفای بیماران که بیان یک یک آن‌ها سخن را به درازا خواهد کشاند.
گروهی از این معجزات، مربوط به پیشگویی‌های پیامبر است که در قرآن نیز به برخی از آن‌ها اشاره شده است. حتی اگر فرض کنیم که قرآن به تنهایی معجزه به حساب نمی‌آید، پیش گویی های قرآن که از زبان پیامبر به مردم ارائه شده، معجزه‌ای محکم و استوار خواهد بود که جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد. نمونه بارز این پیش گویی ها پیروزی امپراطوی بزرگ روم بر حکومت پر قدرت و پهناور ایران است.
در دوران خسروپرویز، جنگی طولانی میان ایرانیان و رومیان در گرفت که 24 سال ادامه یافت. در حدود سال 616میلادی ایرانیان به روم شرقی حمله کردند و آن‌ها را شکست دادند. دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیایی او را به همراه مصر تسخیر کرد.
این پیروزی چنان اقتداری به حکومت خسروپرویز بخشید و چنان ضعفی را بر دولت رومیان حاکم کرد که حتی خیال دگرگونی این وضعیت در ذهن احدی نمی‌گنجید. اما در همین شرایط قرآن می‌گوید:
غُلِبَتِ الرُّومُ. فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ. فی بِضْعِ سِنین ... 5
رومیان مغلوبِ (ایرانیان) شدند. (این شکست) در نزدیک‌ترین سرزمین (رخ داد) ولی آنان بعد از مغلوب شدن، در آینده نزدیکی پیروز خواهند شد. (این پیروزی) در چند سال (آینده خواهد بود)
رومیان در سال 622 میلادی به ایران حمله کردند و پس از شکست های پی در پی که به لشکر خسروپرویز وارد ساختند، در سال 628، پیروز نهایی میدان شدند. یعنی درست 12 سال پس از شکست سنگینی که از ایرانیان خورده بودند. شکست رومیان در حدود سال هفتم بعثت و پیروزی آنان در حدود سال ششم یا هفتم هجری بوده است.
اکنون این سؤال مطرح است که آیا یک انسان با علم عادی می‌تواند این چنین قاطعانه از حادثه‌ای به این مهمی خبر دهد؟ حتی اگر فرض کنیم که این جریان از نظر سیاسی قابل پیش بینی باشد که نبود، باید با احتیاط و احتمال بیان می‌شد. اما این آیات چنان با صراحت و قاطعیت است که اگر خلاف آن پیش می‌آمد، بهترین سند برای نبوت پیامبر بود.
پاسخ دوم :
با مراجعه به آیات استناد شده توسط مخالفان در می‌یابیم که این آیات، مربوط به معجزات درخواستی و پیشنهادی است، نه معجزات اثباتی و ابتدایی. بسیاری از کافران با معجزات و قراین فراوانی که از پیامبر دیده بودند، می‌دانستند که او راست می‌گوید. اما با این حال ایمان نیاوردند و به دنبال یافتن حقیقت نبودند. آنها می‌خواستند از یک سو اعجاز قرآن را نادیده بگیرند و از سوی دیگر با بهانه جویی‌های پی در پی، معجزه را به صورت بازیچه‌ای بی ارزش در آورند. گویا در خواست معجزه یکی از سرگرمی‌های آنان شده بود و هر کدامشان پیشنهادی مسخره آمیز را به پیامبر ارائه می‌دادند.
روشن است که پاسخ گویی به چنین درخواست‌هایی، عاقلانه نیست و همان معجزات گذشته برای آن‌ها کافی می‌باشد.
پاسخ سوم :
کیفیت معجزه از کمیت آن پر اهمیت‌تر است. به نظر شما درست است که معجزه را مثل هندوانه، کیلویی و مثل تخم مرغ دانه‌ای حساب کنیم؟
بر فرض که پیامبر اسلام تنها یک معجزه داشته باشد که مسلما این طور نبوده، اگر ارزش همین یک معجزه بالاتر از همه معجزات پیامبران گذشته باشد، آیا همین یک معجزه کافی نخواهد بود؟
آیا ارزش یک معجزه جاویدان با معجزه‌های فراوانی که محدود به یک زمان کوتاه هستند، قابل مقایسه است؟
مسلما معجزه بزرگی همچون قرآن که ماهیتا متفاوت با همه معجزات انبیاء گذشته است، برای اثبات پیامبری نبی اکرم، کافی است.

معجزه‌ای که پس از 1400 سال هر روز که از عمرش می‌گذرد، بر تازگی آن افزوده می‌شود و محتوای ناب آن پدیدارتر می‌گردد. معجزه‌ای که نه دست تحریف به آن گشوده شده و نه کسی توانسته مثل آن را بیاورد.با مراجعه به آیات استناد شده توسط مخالفان در می‌یابیم که این آیات، مربوط به معجزات درخواستی و پیشنهادی است، نه معجزات اثباتی و ابتدایی. بسیاری از کافران با معجزات و قراین فراوانی که از پیامبر دیده بودند، می‌دانستند که او راست می‌گوید. اما با این حال ایمان نیاوردند و به دنبال یافتن حقیقت نبودند.

پاسخ چهارم :
صاحبان همه ادیان الهی قبول دارند که معجزه کاری است خارق العاده که با «اذن خداوند» در اختیار پیامبران قرار می‌گیرد. بنابراین فرستادن معجزه با اراده و فرمان خداوند صورت می‌پذیرد و هیچ یک از پیامبران خدا، دخالتی در آن ندارند.
آیات مورد استناد مخالفان نیز در صدد بیان همین نکته است که معجزه تنها با اذن خداوند امکان پذیر است و پیامبر، بشری همچون دیگران است و تنها وظیفه پیام رسانی را بر عهده دارد. بنابراین اگر خداوند صلاح بداند اجازه معجزه را صادر می‌کند. اما اگر آن را به صلاح دین و مردم نداند، اجازه آن را به هیچ پیامبری نخواهد داد.
پاسخ پنجم :
پیامبران گذشته نیزهمیشه به معجزات پیشنهادی دیگران جامه عمل نپوشانده اند. برای نمونه یکی از درخواست‌های قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی این بود که خدا را به ما نشان بده. اما ببینیم خداوند در برابر چنین درخواستی چگونه عمل کرده است. قرآن می‌گوید:
اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتاب و نوشته‌ای از آسمان به رایشان فرود آوری. آن‌ها از موسی بزرگ‌تر از آن را خواستند و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان بده!» پس به سزای این ظلم و ستمشان صاعقه آنان را فراگرفت. 6
پی نوشت ها
1- سوره عنکبوت, آیه 50.
2- میزان الحق, ص 227.
3- ر.ک : آیت الله سبحانی, منشور جاوید, ج 7, ص 208.
4- برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب مدینة المعاجز نوشته سید هاشم بحرانی مراجعه کنید.
5- سوره روم, آیه 1 تا 3.
6- سوره نساء, آیه 153.
منبع:tebyan.net



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده mehdi در چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:پیامبر, |



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده mehdi در چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب: عبدالباسط ,تلاوت, |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان قران و آدرس mazaheb.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





برچسب‌ها